- بزه گر
- عاصی گناهکار
معنی بزه گر - جستجوی لغت در جدول جو
- بزه گر
- بزه کار، گناهکار، خطاکار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زراعت کننده زارع کشاورز
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، کشورز، واستریوش، کشتبان
گناهکار خطا کار مجرم. بزه کاری گناهکاری، عدوان
والاد گر سازنده
کاهگل کار اندودگر
ناقد، صراف
کسی که اره می سازد، اره ساز
کسی که کاسه و کوزۀ گلی می سازد
زره ساز، زره باف، کسی که زره می سازد
کسی که پیشه اش کاهگل مالی یا گچ کاری ساختمان است، گچ کار
شرکتی که جان یا مال کسی را از خطرها و خسارات احتمالی بیمه کند
کسی که کوزه سازد
خفه کننده ارتعاش فنر
گناهکار، مجرم
گناهکار، خطاکار
زارع برزیگر کشتکار
خوش سخن، نیکو گفتار